برادران رایت
پسرم با بیش از یه قرن تاخیر و بدون حضور برادرش امروز تو فکر پرواز بود و به عقیده ی خودش نسبتاً هم موفق بود از روی دسته ی مبل، لبه ی پله و روی میز ناهارخوری با بالهای جدیدش می پرید و هر بار هم حس می کرد بیشتر توی هوا مونده فکر کنم به خاطر عدم حضور برادرش پروازش به طور کامل درست از آب در نمیومد بالهای هواپیمای نگون بختش رو باز کرده بود و ازم خواست تا یه بند دور هر بال ببندم و بعد بال ها رو دستش کرد و اقدام به پرواز کرد به هر حال همه ی بزرگان و دانشمندان از همین جاها شروع کردن دیگه، نه؟ ...